حکایت بارانی

ساخت وبلاگ
  حکایت     بارانی   بی امان است
اینگونه که من
دوستت می دارم.
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزاب ها
به بیراهه و راه ها تاختن
بی تاب، بی قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
چون خونی در دل
که همواره
فراموش می شود.
حکایت بارانی بی قرار است
اینگونه که من
دوستت می دارم.

 

نفرین بر عشق...
ما را در سایت نفرین بر عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnefrinbareshgha بازدید : 224 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 20:30