نفرین بر عشق

متن مرتبط با « باور کنید» در سایت نفرین بر عشق نوشته شده است

روزهای خوب

  • سلام ما را به روزهای خوب برسانیدو بگویید:ما کمی دیر می آییمدر پیله تنهایی خودمیان کابوس تاریک شب ها وآرزوهای محال این سالهاکمی نشسته ایم ونای آمدن نیست [ یکشنبه یازدهم دی ۱۴۰۱ ] [ 9:56 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خدا...

  • خدا...باور کن...در انتهای جاده های باران خورده،رنگین کمانمنتظر بوسه های خدا نشستهبیا ایمان بیاوریم که هنوز در سکوت سربیاین شب سرددست خداروی شانه ای فرو می افتد [ سه شنبه سیزدهم دی ۱۴۰۱ ] [ 10:42 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • .....

  • گفت: مي خوام برات يه يادگاري بنويسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه ميتوني ؟ گفت : اره سخت نيست ‌‌ آسونه گفتم باشه بنويس تا هميشه يادگاري بمونه يه خنجر برداشت گفتم اين چيه ؟ گفت : هيسس ساكت شدم گفتم : بنويس چرا معطلي خنجرو برداشت و با تيزي خنجر نوشت دوستت دارم ديوونه اون رفته ؟ خيلي وقته؟ كجا ؟ نميدونم اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ناخوش احوالم؛

  • یک امروز را ناخوش احوالم؛ همین یک روز را برایم کسی باش، که تمام عمر برایت بودم..!, ...ادامه مطلب

  • شعرِ زندگی با تو؛

  • شعرِ زندگی با تو؛ سرشار از احساس است،شعرِ زندگی با تو؛وقتی که:صبح،از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،شکوفا می شوم؛و شب،در مَقطعِ شب بوی آغوشت،آرام می گیرم! [ چهارشنبه هفتم دی ۱۴۰۱ ] [ 9:33 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نباشد که نباشد...

  • نباشد که نباشد...چه روزهایی ستگاهی آدم دلش میخواهدخودش را بردارد بریزد دورمیان این زندگی و زنده ماندن هاساعاتی تعطیل باشدکمی بمیرداصلا نباشد که نباشد... [ شنبه سوم دی ۱۴۰۱ ] [ 16:26 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شبهای بارانی

  • چترت را کنار خوابهای من جا بگذار بی شک شبهای بارانی زیادی در پیش رو دارم ., ...ادامه مطلب

  • دوباره میبینمت

  • گفت حالا که داری میرییه حرفی بزنیه کاری کن تا اروم بگیره این دلمیه چیزی بگو که در نبودنت قوت قلبم باشهزل زدم تو چشماش و گفتمبهت قول میدم ...که دوباره در یک سرزمینی دیگردر یک هوایی دیگردر جهانی که رنگ آسمان روزش به رنگ چشماتهما دوباره همدیگر رو خواهیم دیدو من بهت قول میدمکه اگه حتی از خاک اندام پوسیده امدرخت تاکی تنیده باشدتو را خواهم شناختو انگاهبرخیزم و تو را چون روز اول بخواهمت [ یکشنبه چهارم دی ۱۴۰۱ ] [ 11:29 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پرواز

  • نه کاغذم که به دست باد بیافتمو نه شیشهکه نقش بندم بر زمینگنجشکی بی پر و بال مرانده شده از بهشتبه جرم نوشیدن جرعه ای پرواز [ دوشنبه بیست و هشتم آذر ۱۴۰۱ ] [ 15:53 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نوشتن

  • دوست دارم نوشتن رانوشتنی که علتش تو باشیکلمات را آغشته کرده امآغشته به جوهری از جنس عشقاز زیبایی ات خواهم نوشتخواهم نوشت از چشمانیکه می دانم جز تو کسی را بر دیده نمی پسندندو می نویسم از عشقیکه من آغاز را بر آن خواندمو پایانی برایش نخواهم دید [ سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 10:57 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آدم گاهی...

  • آدم گاهی...آدم گاهی...حواسش پرت میشود...و غذا از دهن می افتد...چای یخ میکند...کاغذ خط خطی میشود...درس چند خط در میان خوانده میشود...تلفن خودش را میکشد...تاکسی هی بوق میزند...بعد که به خودش می آید...میگوید من فقط داشتم یک لحظه به "او" فکر میکردم...فقط یک لحظه. [ شنبه بیست و ششم آذر ۱۴۰۱ ] [ 11:43 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دلتنــگـم …

  • گاهــی حجـم دلــــتنـگی هایــمآن قــــــدر زیـاد میشودکه دنیــــابا تمام وسعتشبرایـَم تنگ میشود …دلتنــگـم …دلتنـــــگ کسی کـــــهگردش روزگــــارش به من که رسیــــد ازحرکـت ایستـاد …دلتنگ خودم …خودی که مدتهــــــــاست گم کـر د ه ام …گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم !حالا یک بار از شهر می رویمیک بـــار از دیار …یک بـــار از یاد …یک بـــار از دل …و یک بــــار از دســــت… [ شنبه بیست و ششم آذر ۱۴۰۱ ] [ 11:54 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چال گونه

  • دوست دارم آرزوهایم را روی لبانت نقاشی کنم هر بار که بخندی، آرزویی در چال گونه ات میافتد و برآورده میشود., ...ادامه مطلب

  • پاییز

  • گفت: مي خوام برات يه يادگاري بنويسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه ميتوني ؟ گفت : اره سخت نيست ‌‌ آسونه گفتم باشه بنويس تا هميشه يادگاري بمونه يه خنجر برداشت گفتم اين چيه ؟ گفت : هيسس ساكت شدم گفتم : بنويس چرا معطلي خنجرو برداشت و با تيزي خنجر نوشت دوستت دارم ديوونه اون رفته ؟ خيلي وقته؟ كجا ؟ نميدونم اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تنها

  • اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد،محو طبیعت می شود،کمتر سخت می گیرد،می بخشد،می خندد، می خنداندو با خودش در یک صلح درونییست،او نه بی مشکل است نه شیرین مغز‼️او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می داند.او یاد گرفته است که لحظه به لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد... [ یکشنبه بیستم آذر ۱۴۰۱ ] [ 11:7 ] [ ............... ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها